پیامدهای جدی نبودن مثل نتیجه هر وضعیت دیگری به خود شخص یا خود جامعه برمی گردد  . اولین شاخصه عدم جدیت در میان مردم کوته نظری است . 

این عبارت برای بیان شرایطی بکار می رود که در آن فرد ازتفکر در مورد آینده دور و برآورد نتایج دراز مدت می گریزد و فقط در پی مقاصد آنی است . 

البته خود این خصلت حاصل سست بودن پایه های اقتصادی و اجتماعی جامعه است که با عدم ثبات خود ، زمینه عدم اعتماد به آینده را فراهم می سازند . 

در ایران ، جریان مداوم حمله و غارت تاتار و مغول و یونانی و عرب به نهادینه شدن این خصلت کمک کرده و روحیه فرصت طلبی بطرز ذاتی در نسل های پی در پی تقویت یافته است . شرایط عدم اطمینان عوارض بسیار دیگر هم دارد که باید در جایی دیگر به آن ها بپردازیم . 

یکی از نتایج دید کوتاه مدت ، نپرداختن به جزئیات و سرسری بودن آموزه های فکری است . اقبال لاهوری در کتاب سیر فلسفه در ایران ، اکتفا کردن فیلسوفان ایرانی به کلیات را در مقایسه با فلاسفه هند ، یکی از دلایل پیدایش تفکرات تلفیقی در ایران می داند . 

همچنین کاتوزیان در جامعه کوتاه مدت بر مسائلی از جمله عدم شکل یابی سرمایه داری کارآمد و توسعه نیافتن صنعت و کلا دست نیافتن به توسعه مستمر و پیگیر تاکید می کند . 

عدم امکان هدف گذاری های بلند مدت در مقیاس اجتماعی موجب کوچک شدن آرزوها و در نتیجه کاهش یافتن میزان همت و خواست درونی و اکتفا به کمترین ها می شود . همانکه اغلب به دلیل آن ، مستبد ملت را نجیب می نامد . 

دید کوتاه مدت است که دانشمند زا به دزدی و همکاری با دو دیگر دزد واداشته و با فراموش کردن موقعیت خود ، به کاری فرومایه پرداخته و البته جناب مولانا که دیدی ابدی به جهان داشته قادر به درک فاجعه بوده است .

نمودهای صوری این مسئله را در میان مردم می توان در شیوع سریع اخبار نادرست ، عدم تمایل به گفتگو های علمی و وقوع جدل های شخصی بجای بحث های گروهی مشاهده کرد .  

عواقب سطحی نگری بیش از این هاست و در مجالی دیگر به این مسئله بازخواهیم گشت . برویم سراغ دزد دوم : تاکید بر اصل و نسب