مظلومیت اسلام حادثه تازه ای نیست . این دین که مثل سایر ادیان الهی همواره دستاویز بهره برداری های سیاسی و اجتماعی گروه های مختلف در تاریخ اجتماعات بشری بوده ، در نیم قرن اخیر بیش از همه از جانب مسلمانان آسیب دیده و متاسفانه بخش اصلی این صدمه متوجه کسانی است که داعیه اسلام شناسی را داشته اند . 

چهره خشن و ترسناکی که طالبان در افغانستان و سلفی ها در کشورهای خاورمیانه و جمهوری اسلامی ایران در آسیای میانه از این دین که پیامبر آن با لقب رحمه برای جهانیان شناخته می شود ، و سرفصل تمام سوره های کتاب آسمانی اش با صفات رحمانیت و رحیمیت نگاشته شده است ، اگر از روی عمد نباشد ، حداقل می توان گفت از روی جهل است . 

شاید این موضوع را بتوان مصداق آن شکایت امام علی (ع) دانست که از دوستان جاهل بیش از دشمنان دانا آسیب دیده است . 

کوتاهی علمای حوزه های علمیه در هردو مورد ،  زدودن اتهام خشونت از چهره اسلام با در نظر گرفتن تحولات زمانی و مقتضیات عصر جدید حیات بشری از یکسو  ،  و کوتاهی آنان در نمایان ساختن چهره مترقی اسلام  و سوابق رحمت اسلامی از سوی دیگر موجب شده تا نماد خشونت و رفتارهای ضد بشری علاوه بر آنکه از سوی مدعیان دفاع از اسلام تقویت شود ، بلکه بهانه به دست دشمنان نیز داده است تا بر دیگران شاهد آورند که اینهم تصدیق ماجرا از سوی متهم در روز روشن و آشکارا . 

چندان که آیات رحمت و مغفرت و مدارا و . . . همه از یاد رفته و آیات رعب و وحشت و مجازات را همه از برند  و هیچکس هم جدی شان نمی گیرد . بی  اعتباری احکام الهی نیز معلول ریختن قبح بسیاری از مسائل شرعی از فرط حساسیت بیش از معمول در خصوص مفاد غیر حیاتی و کوچک شمردن احکام حیاتی  است  . 

در روزهای آینده مثال های بدیعی از تخریب در اسلام به دست مدعیان آن خواهم داد  تا شاید هشیار شوند و تیشه از ریشه این دین مظلوم بردارند و بخود آیند .